دانلود فیلم من سالوادور نیستم با کیفیت بالا

دانلود رایگان فیلم من سالوادور نیستم با لینک مستقیم
Download Film Im Not Salvador

دانلود با لینک مستقیم و رایگان از موزیک پرشیا

دانلود فیلم من سالوادور نیستم با کیفیت بالا

تهیه کننده : سید امیرپروین حسینی , منصور سهراب پور , کارگردان : منوچهر هادی

موضوع : اجتماعی عاشقانه

مدت زمان : ۷۲ دقیقه

بازیگران:

رضا عطاران، یکتا ناصر، مهدی محرابی، ژیلا صادقی، سوگل محرابی، کارول ویدوتی، بری فیوکا

برای دانلود فیلم به ادامه مطلب مراجعه کنید.


دانلود فیلم من سالوادور نیستم با کیفیت بالا

خلاصه داستان :

داستان این فیلم در موردی شخصی به نام ناصری ایزدی یا همان رضا عطاران است که کیف پولی که در آن حدود ۳ میلیارد بوده پیدا میکند و با عملی خدا پسندانه به صاحب اصلی اش تحویل میدهد , سپس در ماه عسل برنامه احسان علیخانی و برنامه ای دیگر در تلویزیون دعوت میشود و به صورت زنده پخش خواهد شد که ماجرایی طنز پیش میاد , پس از آن از آژانس مسافرتی تعطیلات رویایی برایشان بلیط کشور بریزل بدون پرداخت هیچگونه هزینه و اقامت و … تدارک دیده میشود , ناصر و سیامک برای کاری به لب ساحل میروند که آنجل فکر میکند نامزد کلاهبرداش است و به دنبال او میرود ولی ناصر با بدشانسی مواجه شده و دستش به صورت آنجل میخورد و از او شکایت میکند , سپس سیامک کمک خواهد کرد که شکایتش را پس بگیرد ولی شرطی در کار است , آن هم اینکه یک ساعت باید نقش نامزدش را پیش مادربزرگ آنجل بازی کند ولی این تمام داستان نیست تازه این اول ماجراست , از آنجایی که همسر ناصر خواب هایی در مورد خیانت اقای ایزدی دیده است وقتی میبیند موهایش را از ته زده و با لباس هایی عجیب غریب به خانه بازمیگردد مشکوک میشود و روز بعد لکه رژ لب بر روی لباس شوهرش پیدا میکند … پس از آن در باغ وحش متوجه میشود که آنجل در کار است و سیامک همانروز کامل به خانوم ایزدی توضیح میدهد پس از آن حال مادربزرگ بد میشود و ناصر و همسرش به همراه آنجل به دیدن مادربزرگ میروند ولی قبل از آن ناصر بخاطر اینکه آنجل بخاطر پول اینکار هارا انجام میداده نه فقط بخاطر خوشحال کردن دل پیرزنی که درحال مرگ است .. همسر مادربزرگ به مدت ۴ سال رقص سامبا انجام میداده و اکنون فکر میکند سالوادور نیست مربی این نوع رقص است ..  از آنجایی که ناصر این رقص را بلد نیست و حتی در عروسی خود نیز نرقصیده  , سامبا تربتی را اختراع میکند … ولی ناصر جلوی مادربزرگ هم نمیتواند جلوی خود را بگیرد و به او مشکوک میشود در نهایت هم حال ناصر بهم میخورد فقط و فقط بخاطر تکه ای گوشت خوک که نخورده بود فقط شنیده بود , مادربزرگ هم حالش بد شده و هدیه را فردا به آنها میدهد … روز بعد سیامک به سراغ ناصر رفته و میگوید که کارمند همچین شرکتی نیست و فقط یک کارمند معمولی است که با هزینه خودش این خانواده را به برزیل آورده و تمامی مراحل مثل لب ساحل که انجل میگفت دستش به صورتش خورده صحنه سازی بود … پس از آن سیامک توضیح میدهد که آنجل خانواده ای ندارد و مادربزرگ هم سرپرست اوست , این پول هم فقط بخاطر این نیاز دارند که مدرسه ای را باز نگه دارند در واقع برای تامین مخارج کودکان بی سرپرست .. ولی همچنان داستان جالبی در ادامه وجود دارد